کد مطلب:317009 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:526

جوان نقاب دار در جنگ صفین
روزی از روزهای جنگ صفین، جوانی نقابدار از میان صفوف لشگر امیرالمؤمنین علیه السلام خارج شد و پای به میدان جنگ نهاد. آثار شجاعت و رشادت از هیئت او پیدا بود و چنان بود كه كسی از صفوف دشمن برای مقابله با او پای پیش نمی گذاشت. در این هنگام، معاویه به شخصی به نام «ابوالشعثاء» كه در میان لشگر معاویه مقامی منیع داشت، پیشنهاد داد كه با این جوان نقاب دار مبارزه كند. ابوشعثا گفت: «مردم مرا با ده هزار مرد جنگی برابر می دانند! چطور تو مرا به جنگ این كودك فرا می خوانی؟!»

معاویه گفت: «پس در برابر سطوت و شجاعت و رجزخوانی این جوان چه كنیم»؟

ابوشعثا گفت: «مرا هفت فرزند دلاور و شجاع است. اكنون یك نفر از آنها را می فرستم تا شر این جوان جسور را كم كند.»

معاویه گفت: «هر طور صلاح می دانی عمل كن. این طعمه، از آن توست». ابوشعثا در حالی كه غرق در غرور و سرمستی بود با بی اعتنایی، یكی از فرزندان خود را صدا زد و او را به جنگ جوان نقابدار روانه نمود.

هنوز چند لحظه از آمدن فرزند قوی هیكل ابوشعثا به میدان نگذشته بود كه در دم به دست جوان نقابدار به درك واصل شد.

ابوشعثا با ناراحتی، فرزند دوم خود را برای انتقام جویی روانه



[ صفحه 37]



میدان نمود. ولی او نیز فورا به دست جوان ناشناس به جهنم واصل گشت.

فرزندان زورمند ابوشعثا تا هفتمین نفر توسط مرد نقابدار به خاك هلاكت افتادند. در این هنگام ابوشعثا در حالیكه از شدت غضب و خشم فریاد می كشید از میان صفوف خارج شد و نعره زد: «ای جوان! تو فرزندان مرا كشتی و جگر مرا آتش زدی! اكنون پدر و مادرت را به عزایت می نشانم.» و ناگهان به سوی جوان حمله كرد.

هنوز چند ضربت شمشیر در میان آنان رد و بدل نشده بود كه جوان نقابدار ضربتی بر كمر آن لعین زد و او را دو نصف نمود!

و بدین گونه ابوشعثا نیز به دنبال فرزندان نگون بختش به جهنم سوزان روان گردید. فریاد مرحبا و آفرین از سپاه اسلام بلند شد، در حالی كه دشمن در حیرتی سخت فرورفته بود. در این موقع امیرمؤمنان علی علیه السلام جوان را صدا زد و فرمود: «ای نور دیده! برگرد. من می ترسم چشم بد به تو برسد».

جوان فورا برگشت و نزد مولایش ایستاد. آن حضرت نقاب را از صورت جوان رشید كنار زد. همگان دیدند كه آن جوان رشید، ماه بنی هاشم، حضرت ابوالفضل علیه السلام است [1] .


[1] وسيلة الدارين، موسوي، ص 269، مولد العباس بن علي عليه السلام، ناصري بحريني، ص 64 به نقل از كرامات حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام، سيد علي حسيني، ص 19.